سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در انتظار فرج باشید و از رحمت خدا نومید مشوید که محبوب ترینِ کارها نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ ، انتظارفرج است، تا وقتی که بنده مؤمن، بر آن مداومت ورزد . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 91 شهریور 16 , ساعت 4:25 صبح

کارنامه و خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی از سال 1368 در کتاب «بازسازی و سازندگی» همچنان در لیست پرفروش?های این روزهای بازار نشر است.

به گزارش خبرآنلاین، آخرین عنوان از مجموعه روزنوشت های آیت الله هاشمی رفسنجانی به اهتمام علی لاهوتی به یکی از سال های سرنوشت ساز نظام بر می گردد که حوادث متعدد و متنوعی در آن رخ داده است. خاطراتی که با آلبوم عکس و اسنادی از سال سرنوشت ساز 68، علاوه بر بازخوانی تاریخی آن ایام نوعی بازخوانی رفتاری مسئولان نظام در آن سالها و در مواجهه با بحران هاست. از عزل قائم مقام رهبری تا رحلت حضرت امام(ره) و انتصاب ایت الله خامنه ای و تغییر دولت و مجلس و...«بازسازی و سازندگی» در آستانه چاپ سوم قرار دارد.


بنابراین گزارش در بخش هایی از کتاب در نیمه شهریور 1368 می خوانیم:

یکشنبه 12 شهریور
تا ساعت هشت و نیم مطابق روزهای دیگر گذشت. قرار بود چهار نفر از سفرایمان بیایند که نیامدند. معلوم شد وقت به اطلاعشان نرسیده بوده. آقای فدایی نماینده اراک آمد. برای معالجه فرزندش با طب سوزنی عازم چین است. آقای غرضی وزیر پست و تلگراف و تلفن آمد و در مورد برنامه پنجساله نظراتی ارائه داد. آقای مجید قاسمی رییس کل بانک مرکزی آمد. از امکان عزل خود نگران بود و از عزل آقای ماجدی اظهار ناراحتی کرد.
عصر در جلسه دولت شرکت کردم. بحث درباره برنامه پنجساله بود. بیشتر وزرا به سهم خود در برنامه معترض بودند و تمام وقت جلسه به شنیدن نظرات آنها گذشت و قرار شد سازمان برنامه و بودجه در جلسه بعد جواب بدهد.
شب آیت الله خامنه ای به دفتر من آمدند. درباره سمت مهندس موسوی و بنیاد جانبازان مذاکره شد. آقای خامنه ای می خواهند به عنوان رییس بنیاد جانبازان با قید زمان سه سال نصب کنند و آقای موسوی حاضر نیست با قید زمان بپذیرد. درباره آینده ارتش و سپاه بحث شد. آقای خامنه ای بنا دارند در حکمی آقای دکتر روحانی را به عنوان رییس ستاد کل نیروهای مسلح بنویسند که ستاد مشترک را تجدید حیات کند و آقای روحانی موافق نیست. من هم موافق نیستم. با ایشان بحث کردم؛ قانع نشدند. درباره اعضای مجمع تشخیص مصلحت و تکمیل اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی هم مذاکره شد. شام را خوردند و مقداری وقت صرف بازکردن قفل رمز گاو صندوق به جامانده از زمان ریاست جمهوری خودشان کردند که بی نتیجه ماند. بچه ها نیامدند و تنها خوابیدم.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ